بسم الله الرحمن الرحیم

 

” وَاللهِ لَیَغیبَنّ غیبهً لایَنجُو فیها مِنَ الهَلکهَ الا ّمَن ثَبَّتهُ اللهُ عزَّ وَجلَّ علی القَولِ بِامامَتِه وَ وَفّقَهُ فیها لِلدُعاءبِتَعجیلِ فَرَجَه”

برداشتِ ۱۲ نکته ی مهم از این روایت:

۱- دورانِ غیبتِ امام زمان علیه السلام دورانی است که هلاکت ( مرگِ روحی) انسان حتمی است.

 

۲- در این دوران فقط “یک” راه برای نجات از مرگِ روحی است ( راه دیگری نیست.)

 

۳- منحصر بودنِ حیاتِ روحی به فقط ” یک” راه آنقدر حتمی است که امامِ عسکری علیه السلام برای قبولاندنش به ما قسمِ جلاله ی” واللهِ= قسم بخداوند” یاد می کنند.

 

۴- وسایلی که در این “یک” راه برای نجات از مرگ روحی لازم است ۲ تاست , بله ۲ تا , نه یکی و نه ۳ تا !

 

۵- این ۲ وسیله ای که موجبِ نجات از مرگ(حتمی) روحی می شوند , هر ۲ , پیرامون یکی از ثقلین هستند , پیرامون عترت هستند نه قرآن و عترت.

 

۶- حضرت امام عسکری علیه السلام ۲ وسیله ای که موجب نجات از مرگِ روحی می شوند را برای شیعیانی که اهل قرآن و اهل بیت (ثقلین) هستند فرمودند چون اینها که از ” گمراهی” نجات یافته اند باید کاری کنند که در زمان غیبت مثل بقیه ی افرادی که بخاطر پشت کردن به ثقلین مُرده اند نمیرند و حفظ شوند.

۷-این ۲ وسیله , هر ۲ , با هم موجبات رهائی از ” مرگ روحی” را در زمانِ غیبت فراهم می کنند , در اینکه هر یک (به تنهائی) برای مواردی تأثیر گذارند شکی نیست (در برخی روایاتِ دیگر آن موارد گفته شده است ) , مثلا برای تأثیرِ دعا برای فرج یا تأثیر ثباتِ قدم (در قول یا عمل) بصورت مستقل روایاتی داریم , ولی در این روایت کاربردی مهم و سازنده , البته درصورتی که هر ۲ با هم باشند , پیش بینی شده است وآن “نجات از مرگ روحی” است.

 

۸- باید دانست این ۲ وسیله , آنهم به همان ترتیب (ابتدا ” ثبات در قول “و سپس ” دعا برای فرَج”) رهائی بخش از ” مرگ روحی” اند , پس کسی که توجیه نشده که باید نسبت به امام زمان علیه السلام ثابت قدم باشد یعنی نفهمیده که دائماً و در هر موقعیتی باید درباره ی ایشان سخن بگوید و این حالت ملکه ی روحی اش نشده است اگر چه برای فرَج بسیار هم دعا کند, هرچند از دیگر برکاتِ این دعا بهره مند می شود ولی شاملِ این روایت نمی شود.

۹- “اعتقاد”ِ ثابت و محکم نسبت به امام زمان علیه السلام کافی نیست! این اعتقاد باید به مرحله ی”عمل” منتهی شود لذا فرمودند “علی القول” ( و نفرمودند علی الاعتقاد.)

 

۱۰- کسی که ثبات قدم در قول (گفتار) درباره ی ۱۳ معصوم (غیر از امام زمان علیه السلام ) داشته باشد (با این که بسیار خوب است ) شاملِ این روایت نمی شود , لذا فرمودند “علی القول بامامته”= ثباتِ قول نسبت به امامتِ او ( امام زمان علیه السلام) و نفرمودند” علی القول بامامتهم” = ثبات قول نسبت به امامتِ همه ی ائمه( درزمان غیبت باید از امام زمان علیه السلام سخن گفت و نباید در اینباره کوتاهی کرد.)

۱۱- ثباتِ قولِ دائمی نسبت به امام زمان علیه السلام یکی از ۲ توفیقی است از جانبِ خداوند , لذا فرمودند از هلاکت نجات پیدا نمی کند مگر مِن ثَبَّتهُ الله= کسی که خدا (بخاطر پرونده ی مثبتش) توفیقش دهد , باین خاطر معتقدیم اگر میخواهید کسی را ببینید که توفیق الهی نصیبش شده به کسی بنگرید که ثباتِ قدمی دارد در تبلیغ نام مقدس امام زمان علیه السلام السلام و این حالت ملکه ی روحی اش شده , چنین فردی فرق می کند با کسی که اگر بعد از منبر به او بگویند چرا از امام زمان علیه السلام حرف نزدی ؟ بگوید یادم رفت!!

 

۱۲- کسی که خداوند به او ثباتِ قدمی داده که لحظه ای (در عمل) نسبت به امام زمان علیه السلام کوتاهی نمی کند کششی نسبت به دعا برای فرَج در دلش احساس می کند و این دومین توفیقی از جانب خداوند برای او است.