امتحانات الهی پلکانی است، امام علیه السلام ماده ی امتحانی برای مسلمین است.

 

 

فایل را از اینجا دانلود کنید.

خلاصه ی جلسه ی شماره ی (۱۳) از دوره ی آموزشی امام شناسی از منظر ادعیه و زیارات.

💠 خداوند ماده ی امتحانی همه ی انسانها
💠 پیامبر , ماده ی امتحانی برای اهل کتاب
💠 امام , ماده ی امتحانی برای مسلمین

🔻مقدمه :

❓چرا ائمه اطهار مظلومیت را بر خودشان پذیرفتند؟

❓آیا “فقط” بخاطر این بود که اگر قیام می کردند، قران و اسلام از بین می رفت؟ فقط همین؟

❓آیا خدا نمی توانست کاری کند که اسلام بماند و آنها انقدر ظلم نکنند و اینقدر هم به معصومین ظلم نشود؟

❓نمی شد امام مجتبی علیه السلام در آن موقعیت بی یاوری قرار نگیرند؟

❓نمی شد امام حسین به این صورت به شهادت نرسند و امام هم باشند؟
آیا همه اینها “فقط” بخاطر حفظ اسلام بود؟

❓اگر نامشان بصراحت در قرآن بود به آن ها ظلم نمی شد؟

🔸یکی می پرسید:
چرا خداوند در قران همانطور که رسالت پیامبر را بصراحت فرموده است ، بهمان صراحت چیزی درباره امامت علی بن ابیطالب نفرموده تا همه همانطور که به رسالت پیامبر ایمان آوردند به امامت ایشان هم ایمان بیاورند؟

❓گفتم فکر می کنید علت ایمان نیاوردنِ کفار و غصبِ عنوان خلافت بخاطر عدمِ صراحت بود؟
❓یعنی اگر نام و کُنیه ی یک یک ائمه بصراحت در قرآن ذکر شده بود هیچ مشکلی پیش نمی آمد و همه ایمان می آوردند؟

🔸((هر چند معتقدیم در قرآن به بهترین صورت درباره ی امامت ائمه آیاتی نازل شده است, مثلا نام “علی” در لفافه برده شده است , آیه ی ۴ از سوره ی زخرف این است: وَ اِنَّه فِی اُمّ الکِتابِ لَدینا لَعَلِیٌ حکیم = و منظور ما از آنکه در ام الکتاب “یعنی اِهدِنَاالصراطَ المُستقیم در سوره ی حمد” نام بردیم “علیِ حکیم” است. خداوند در لفافه فرموده , فکر می کنید اگر بصراحت گفته می شد می گذاشتند قرآن باقی بماند؟))

🔸برخی فکر می کنند اگر نام ائمه در قرآن بصراحت برده شده بود هیچ مشکلی برای تداوم دین بوجود نمی آمد ! خیر , اینچنین نیست , واقعا این چنین نیست , می دانید چرا این چنین نیست؟

🔰به این توضیح دقت فرمائید:

⬅️ ما نمونه هائی داریم که پیامبر خیلی صریح مطالبی را فرمودند ولی حرف پیغمبر و خود پیغمبر را کنار گذاشتند.

🔰نمونه :

❓آیا می دانید یکی از علتهای وجود اختلاف در نقل روایات شیعه چیست؟

✔️ زیرا به محض شهادت پیغمبر جلوِ نقل حدیث را گرفتند. اصلا کسی حق نداشت حدیث نقل کند.
ابوذر را حصر خانگی کردند و گفتند حق نداری بروی بیرون ، چون به هرکس می رسید از فضائل امیرالمومنین صحبت می کرد.
سال ۱۰۰ هجری (حدود ۹۰ سال پس از پیامبر) عمربن عبدالعزیز کتابت حدیث را آزاد کرد و هرکسی , هرمقدار از احادیث را که بخاطر داشت شروع به نوشتن کرد لذا اختلاف در نقل احادیث شروع شد.

👈 طبق نقل اهل سنت عایشه می گوید: پدرم ۵۰۰ حدیث از پیغمبر را جمع آوری کرد و سوزاند (به بهانه ی مخلوط نشدن با قرآن)

🔻اینها در مقابل نقل فرمایشات پیغمبر که سراسر فضایل حضرت علی بود تمام قد ایستادند.

🔻حتی طبق نقل هائی که مستند است عده ای از اصحاب چندبار کمر به قتل پیامبر گرفتند و جمله ای که ایشان در خطبه غدیر با کنایه به “اصحاب صحیفه” اشاره فرمودند منظورشان همانها بودند که هم قسم شده بودند که پس از قتل پیامبر نگذارند مسئله جانشینی به امیرالمومنین برسد.

🔻این ها همان هائی هستند که سال آخر عمر پیامبر در جریان دستور ایشان به حرکت بسوی تبوک (که راه طولانی در هوای گرم بود) اعتراض کردند و گفتند تنها یک تهدید شده ایم , چرا این راه را باید برویم و وقتی پیامبر فرمودند دستور خداست گفتند با تو نمی آئیم! تو ازین راه برو و ما از راه دیگری به تبوک می رویم!

🔻این ها همان هائی بودند که لحظات آخر عمر شریف پیامبر که خواستند با دست خود وصیتی بنویسند چون می دانستند آخرین سفارش حضرت تأکید درباره ی خلافت بعد از خود (حضرت علی) است با کمال وقاحت گفتند:

▫️انَّ الرجل لَیَهجُر!!!! (این مرد هذیان می گوید___ نستجیربالله)

✔️ لذا اگر امیرالمومنین میخواست حاکم شود، ریشه اسلام را می کَندند
یعنی اگر اسم امیرالمؤمنین و مسئله ولایت ایشان به صراحت در قران می آمد یقینا قرآن را از بین می بردند.

⁉️چگونه “حَیّ عَلی خَیرِ العَمَل” که با بقیه ی اجزای اذان و اقامه از جانب خدا بود راحت حذف کردند و اَلصَلاهُ خَیرٌ مِن النَوم را جای آن گذاشتند؟.
خودش گفت مُتعه ای که در زمان پیغمبر حلال بود من حرامش میکنم.

🔸 بسیاری از افرادی که تاکنون نسبت به مسئله ولایت امیرالمومنین جاهل مانده اند بخاطر همین تغییراتی است که از ابتدا توسط عده ای در دین ایجاد شد.

🔰آنچه تاکنون گفته شد نمونه ای بود برای اثبات این مطلب که بدانیم مطابق برخی آیات و روایات شخصیت پیامبر آنچنانکه بعضی فکر می کنند در جامعه ی آن روز مورد احترام نبود و اگر خدای تعالی در قرآن به صراحت نام یک یک ائمه را ذکر می کرد همانطور که روایات را تحریف کردند و بدعتهایی گذاشتند ، قران را هم تحریف می کردند یا از بین می بردند.
(هر چند همین الان هم عده ای از علما معتقدند جابجایی آیات “که بمعنای تحریف قرآن نیست” انجام شده است).

🔸اصل موضوع این نبود که با دلایلی ثابت کنیم اسلام در آن زمان موقعیت ثابتی نداشت ، جایگاه پیغمبر نزد مسلمانان متزلزل بود ، مردم منافق بودند و معرفتشان پایین بود و…..

🔸آنچه گفتیم علتِ اصلی برای عدم ذکر صریح نام یک یکِ ائمه در قرآن نیست , یعنی “فقط” و “فقط” بخاطر آنچه گفتیم نبود که با اشاره و کنایه و در لفافه نامشان برده شده است .

❓موضوع اصلی چیست؟

🔸 اصل موضوع چیز دیگری بود و آنچه گفتیم مقدمه چینی بود برای اینکه حقیقتی را بازگو کنیم .

❓آن حقیقت چیست ؟
یعنی چرا خداوند نام یک یک ائمه را صریحا ذکر نکرده است ؟ ( آنچه گفتیم صحیح است ولی علت اصلی نیست )

✅ آنچه باید دقت کنیم و بدانیم اینست که از همان ابتدای خلقت (آنطور که از روایات معصومین علیهم السلام بر می آید) قرار بود موضوع امامت و عظمت مقام امام مورد ابتلا قرار بگیرد .
یعنی خدا از همان ابتدا که معرفت اجباری را در عالم ارواح به انسانها ، و در عالم اجنه به اجنه ، و در عالم ملائکه به ملائکه داد موضوع امامت و مقام امام وسیله ابتلا و آزمایش شد.

🔸در آیه ۱۱۵ سوره طه وقتی در مورد حضرت آدم می فرماید
✨ “وَ لَقَد عَهِدنا الی آدم مِن قَبل فَنَسِیَ وَ لَم نَجِد لَهُ عَزماً”= ما در مورد آدم عزمی ندیدیم و او اولوالعزم نشد ،

🔸 در ذیل این آیه , هم در تفسیر برهان و هم در تفاسیر دیگر روایاتی است که اگر پیغمبرها پیغمبر شدند و عظمت پیدا کردند، بدلیل این است که تحمل عظمت امام را توانستند بکنند.
عظمت امام را توانستند تحویل بگیرند.
👈 مثلا شما جایی می روید به شما می گویند فلانی را تحویل بگیر نگاهی می کنید می گویید برو بابا من او را تحویل نمی گیریم , نه , من این فرد را می شناسم اینطور که شما می گویید نیست.

🔸خدای تعالی شأن و مقام امام را بعد از معرفت اجباری در مقابل موجودات گذاشت ، یکی از چندین تعهد از تعهدات عالم ذر بحث امامت و مقام امامت است که چه کسی وقتی به مقام امام نگاه می کند بگوید “بله این را قبول دارم.”

❓چرا حضرت آدم مورد امتحان قرار گرفت؟

🔸 بحث درخت منهیه و اینکه خدا گفت “لَا تَقرَبا هَذه الشَجره”( آیه ۳۵ سوره بقره)= به این درخت نزدیک نشوید- به چه دلیلی بود؟
در روایات است وقتی ذریه او از کتفش خارج شدند ، عده ای را دید که خیلی برجسته تر از بقیه اند , فرزندان او هستند ، ولی از مقام او خیلی بالاترند.
گفت خدایا اینها چه کسانی هستند؟ وقتی خدای تعالی به او گفت اینها ذریه تو هستند ولی از تو بالاترند، در دل قبول نکرد و با خود گفت اینها چه چیزی دارند که از من بالاترند؟ خدا به همین خاطر او را مورد امتحان قرار داد تا جایگاهش را بشناسد و در آخر گفت اینها برای آنها امتحان نیست، ولی تو در چنین امتحانی پذیرفته نشدی ، گفتیم نزدیک درخت نشو ، نزدیک که شدی بماند تا تهش هم خوردی!( این مطلب خلاصه ی چند روایت است ، جهت مطالعه ی روایات به تفسیر البرهان ، جلد ۱ ، صفحه ی ۷۹ مراجعه فرمائید)

🔸 پس موضوع امامت از همان ابتدا مورد ابتلا و آزمایش بود ، در عالم ذر بوسیله امام آزمایش شدیم ، هرکس توانست خوب امام را تحمل کند و شأن او را بپذیرد و بفهمد پیغمبر و نبی شد .
در دنیا هم رشدِ همه ی مسلمانان به همان صورت است . حتی در روایت است که در مورد وجود مقدس امام زمان علیه السلام ، این چهار نبی اولوالعزم (حضرت نوح ، حضرت ابراهیم ، حضرت موسی و حضرت عیسی) چون هرچه درباره وجود مقدس امام زمان به اینها گفتند و توانستند تحمل کنند اولوالعزم شدند.

🔸 هرکسی نمی تواند هر چیزی را تحمل کند اگر بگویند فلانی شبها در خواب راه می رود نمی پذیرید اگر بگویند فلانی به کره ماه می رود می گویید برو بابا ! وقتی خدا در مورد امام زمان به انبیا گفت ایشان عمر هزار ساله دارد ، پیر نمی شود ، “اَکمَلُ بِه دِینی” دینم را بوسیله ایشان کامل می کنم ، بوسیله ایشان دنیا را پر از عدل و داد می کنم ، عده ای از انبیا پس زدند. یکی از آنهایی که پس زد طبق آیه قران “لَم یَجحَد وَ لَم یَقِر”، نه منکر شد و نه اقرار کرد ، به قول معروف هاج و واج ماند ، حضرت آدم بود. نتوانست بپذیرد ، نتوانست رد هم بکند، چون حرف خدا بود نمی توانست رد کند، نتوانست هم بپذیرد، پس اولوالعزم نشد.

🔰امام معیار رشد یا عدم رشد است.

🔸 با توضیحات قبلی متوجه شدیم امیرالمؤمنین می توانستند کاری کنند که حاکم شوند ولی یک اصل مهم انجام نمی شد , کدام اصل؟

🔰 آزمایش شدن مسلمین در مورد امام!.

🔸خداوند در قرآن در این باره می فرماید:
“اِنَّمَا یَبلُوکَمُ اللهُ بِه” (بخشی از آیه ی ۹۲ از سوره ی نحل)
مردم ، یا بوسیله پذیرفتن امام رشد می کنند و یا بوسیله نپذیرفتنشن از رشد و تعالی باز می مانند .

❓ چرا امیرالمومنین می فرماید من مقابل بهشت و جهنم می ایستم و می گویم “هَذا لِی وَ هَذا لَکَ” ؟ بهشتی و جهنمی بودن افراد را تعیین می کنم!

🔸 می خواهند به ما بفهمانند امیرالمومنین مورد آزمایش است , ائمه اطهار اینطور هستند ، معیار و ملاکی برای خوب شدن یا بد شدن هستند.

🔸 برای امام رضا علیه السلام کاری نداشت کاری کنند که مثلا مأمون خفه شود ، ولی او باید امتحان دهد. مردم زمان ما هم باید در مورد امام رضا امتحان دهند. ایشان باید پذیرش ولایتعهدی کنند تا مردم در مورد ایشان امتحان شوند.

✔️ پس اصل بحث این است که موضوع امامت :
از بعد از عالم ارواح برای انسانها و
از بعد از عالم اجنه برای اجنه و
از بعد از عالم ملائکه برای ملائکه ،
تا قیامت ، امام وسیله رشد یا سقوط است :
👈 بپذیرند رشد می کنند ,
👈 نپذیرند سقوط می کنند.

✅ یعنی امام وسیله امتحان است. این مهمترین مسأله در مورد امام است.

❓اگر کسی بگوید چرا امیرالمؤمنین در مقابل غاصبینِ حقشان “صبر” کردند؟ ( جنگ و نزاع نکردند) یک پاسخ این است که چون یاور نداشتند .

🔰پاسخِ کامل :

🔸پاسخ کامل اینست که چون اصحاب در امتحانی که خداوند برگزار کرد مردود شدند نتوانستند یاور باشند (دقت کنید)

🔸مبحث امامت در دنیا یک مبحث امتحانی و ماده امتحانی است , در روایت است :
“لا یَحتَمِلُه اِلاّ مَلکٌ مُقرَّب اَو نَبیٌ مُرسَل اَو مُؤمِنٌ قَد اِمتَحَنَ اللهُ قَلبَه لِلاِیمان”= امر امام را جز ملکِ مقرب (نه هر فرشته ای) و جز نبی مرسل ( نه هر پیغمبری) و جز مؤمنی که در امتحانش موفق شده باشد (نه هر مؤمنی) نمی تواند تحمل کند.

🔰پاسخ به یک شبهه ی احتمالی :

🔸 اگر هم می گوییم امام یاور نداشتند باید بدانیم نداشتنِ یاور پس از ریزشی بود که در امتحانِ امام رخ داد.
زیرا اگر مظلوم واقع شدنِ امام را بخاطر نداشتن یاور فرض کنیم می شود این شبهه را مطرح کرد که خب چرا بوسیله معجزه کار خود را پیش نبردند؟ چرا کاری نکردند که یاور داشته باشند؟ مثل بسیاری از معجزات دیگری که چه در زمان زندگی شان و چه تاکنون از آن ها صادر شده است .

🔰امام موجودی فوق العاده :

🔸ما معتقدیم امام ولایت تکوینی دارد بخاطر وجود اوست که زمین و آسمان برپاست (بکم یمسک السماء ان تقع علی الارض…”زیارت جامعه)

🔸 امام می توانست از امتیاز ولایتی که دارد استفاده کند ولی در این صورت ماده امتحانی گم می شد, پس اولین و اصلی ترین موضوع بحث امام و دلیل اینکه امام در دنیا مظلوم واقع می شود نداشتن یاور یا خوف از تحریف قران نیست بلکه:
“ماده امتحانی بودن” ایشان است.

🔸وقتی خداوند درقران می فرماید “انما یبلوکم الله به” امام در تفسیرش می فرماید یعنی خدا در دنیا بوسیله علی امتحان می کند و این ماده امتحانی است. (تفسیر البرهان ، جلد۲ ، صفحه ی ۳۸۲(

🔰امتحان پلکانی :

🔸ماده های امتحانی پله پله است یکی از پله ها اعتقاد بوجود خداست که همه ی انسانها امتحان می شوند ، همه باید در این امتحان قبول شوند , مرحله ی بعدی امتحانِ پذیرشِ رسالت پیغمبر اکرم است.
اهل کتابی که اسلام نیاورده اند در امتحان رسالت پیغمبر اکرم رد شدند ، چون قبول نکردند.
اگر کسی از این امتحان هم عبور کند و مسلمان شود امتحان بعدی ولایت امیرالمومنین و امامت ائمه است.

🔰امتحان باید برگزار شود :

🔸 ولایت امیرالمومنین خیلی مهم است همانطور که پیغمبر نباید کاری کنند که ماده امتحانی از بین برود و اهل کتاب بتوانند امتحان دهند همانطور هم امیرالمومنین نباید کاری کنند که ماده امتحانی مسلمین از بین برود. اگر اجبارا طوری رفتار کنند که کسی مخالف نباشد مثل این است که به یک دانش آموز سرِ جلسه امتحان کتاب بدهند و بگویند تو اجباراً باید جواب همه سوالها را درست بنویسی ! چنین نمره بیستی فایده و ارزش ندارد.

🔰علامت مردود شدن برخی از مسلمانان :

🔸با وجود اینکه پیغمبر از ابتدای بعثت تا آخرین لحظه ی عمرشان و مخصوصا به صراحت در خطبه غدیر درباره ی جانشینی حضرت علی بعد از خود فرموده بودند به فرمایش ایشان عمل نشد , امام را کنار زدند , کنار گذاشتن امام علامتی است که اصحاب به اینکه امام ماده امتحانی است توجه نکردند.

🔸قرار نبود امام ماده امتحانی را از دست مردم بگیرد. یعنی اگر امیرالمومنین با معجزه یا زور نمی گذاشتند سقیفه انجام شود و اراده می کردند غاصبین مثلا تبدیل به سنگ شوند تا حضرت علی اولین امام بعد از پیغمبر شود و حکومت کند و حضرت زهرا هم صد سالی عمر کند و امام حسن و امام حسین هم همینطور … ماده امتحانی را از مسلمین گرفته بودند.

🔸 همانطور که پیغمبر ماده امتحانی را از اهل کتاب نگرفتند و گذاشتند مسیحیها و یهودیها و غیره امتحانشان را بدهند و خودشان انتخاب کنند و پیغمبر را ببینند و با آنچه در کتابهایشان بود ، تطبیق دهند و بعد بپذیرند یا نپذیرند ، همانطور هم امیرالمومنین باید ماده امتحانی را از دست مردم نگیرد.

🔰یک مثال :

🔸 اگر دو کلاس برگزار شود در یک کلاس معلم خوب امتحان بگیرد و در دیگری بد امتحان بگیرد یعنی معلمِ کلاسِ اول کتاب به دست بچه ها بدهد و همه هم ۲۰ شوند و دیگری این کار را نکند و هر کسی نمره ای که حقش هست بگیرد , وقتی کارنامه می دهند می گویند معلم اول کار بدی کرده است , هیچکس نمی گوید خوب شد همه رونویسی کردند.

🔸 اگر امیرالمومنین بعد از پیامبر طوری رفتار می کردند که مسلمانان نمی توانستند امتحان دهند فردای قیامت خداوند از ایشان می پرسید من تو را وسیله امتحان قرار داده بودم چرا از امتحان مردم جلوگیری کردی؟

🔸خدای تعالی امیرالمومنین را وسیله آزمایش قرار داده است , در زیارت جامعه ی کبیره خطاب به ائمه می گوئیم:

✨والبابُ المُبتَلَی بِهِ النَاس :

🔸شما افرادی هستید که همه ی گروه های مردم بوسیله ی شما امتحان می شوند.