صفات اصحاب و یاوران امام زمان علیه السلام

✨قسمت چهاردهم ✨

گفتیم برای اقامه ولایت امیرالمومنین علیه السلام یک مقدمه لازم است و یک شرط. مقدمه اکتسابی است یعنی باید بکوشیم تا آن را کسب کنیم.

✅ مقدمه اکتسابی:
و اما درباره مقدمه ای که برای اقامه ولایت «با وسعتی در سطح کره زمین» لازم است و اکتسابی هم هست یعنی تا انسان خود را به زیور این مقدمه آراسته نکند
نمی تواند جزو منتظرین حضرت باشد، آمادگی برای انجام رسالتی به وسعت و ظرفیت جهانی است، به این توضیح دقت کنید:
هر یک از پیامبران و به تبع آن‌ها اولیاء خدا تا خود را برای رسالتی که برایشان تعریف شده بود آماده نکردند به آن مقامات نرسیدند و چون خود را آماده کرده بودند توانستند بار این مسئولیت و هدف را بدوش بکشند و هر کدام که موفق تر بودند دارای مقام بالاتری شدند مثل حضرت ابراهیم علیه السلام .
اگر ما هم بخواهیم منتظر آن حضرت باشیم، اول باید ببینیم می توانیم بار این رسالت را به دوش بکشیم؟ ابتدا باید بدانیم محدوده این رسالت چقدر هست؟ جواب این است که به اندازه کره زمین است. (برای اینکه ظهور حضرت و عدالت می‌خواهد در کره زمین اتفاق بیافتد).
یک آمادگی به اندازه کره زمین باید در دلمان ایجاد کنیم؟ ظرفیت و توان این‌جوری می‌خواهد. البته یک بخش از این توان غیر اکتسابی و خدادادی است. وقتش باید برسد. مثلاً یک بچه ده ساله دوست داشته باشد که با همان سن و سال از یاوران امام زمان علیه السلام باشد با این که خوب است ولی طبعاً نمی تواند این ظرفیت را در خود ایجاد کند و کسی از او حرف شنوی ندارد و ممکن است در مقابل افراد مؤثر نباشد. پس باید وقتش برسد. چرا در جریان کربلا امام سجاد علیه السلام بیمار شدند که زنده بمانند؟ اکثراً جواب می‌دهند برای اینکه امر امامت بر زمین نماند و از بین نرود. مگر امام باقر چهار ساله علیه السلام نمی‌توانستند امام زمان علیه السلام باشند؟ همان‌طور که حضرت جواد و امام زمان در کودکی به امامت رسیدند یا حضرت عیسی یا حضرت یحیی در کودکی سخن گفتند و معجزه داشتند. پس امام باقرعلیه السلام هم می‌توانستند امام شوند و مثل امام سجاد حرف بزنند. ولی برای طرف مقابل «در آن موقعیت» کلام امام باقرعلیه السلام مؤثر نبود چون ۴ ساله بودند و اگر در مقابل یزید صحبت می‌کردند، یزید اصلاً به ایشان اعتنا نمی‌کرد و رسالت امام حسین علیه السلام به انجام نمی‌رسید. پس برای کسی که می‌خواهد از منتظرین امام زمان علیه السلام باشد بعضی از جنبه‌های ظاهری غیر اکتسابی هستند که دست ما نیستند و ممکن است با گذشت زمان انجام شود. مثلاً ممکن است کسی سنش گذشته باشد یا هنوز به سن مناسب نرسیده باشد. یک قسمتش دست خداست و یک قسمتش هم دست ماست و اکتسابی است. پس مقدمه¬ای که دست ماست و باید کسب کنیم این است که خودمان را به ظرفیتی با حجم کره زمین جهت خدمت به امام زمان علیه السلام آماده کنیم، آمادگی اش همین علم به وسعت کار است، مثلاً وقتی شما برای کاری که فکر می کنید ۱۰ دقیقه وقت لازم دارد خود را به اندازه ۱۰ دقیقه آماده می کنید ولی اگر بدانید همان کار یک روز کار دارد طبعاً به اندازه یک روز خود را آماده می کنید.

حالا باید بدانیم مسیر انتظار و یاوری حضرت ظرفیتی به اندازه حجم کره زمین لازم دارد، آیا آن قدر احساس نیاز به ظهور حضرت می کنیم که برای کاری با چنان حجمی آماده شویم؟ آیا در خود می بینیم که برای چنان وسعتی از کار بتوانیم آماده شویم؟

✨قسمت پانزدهم ✨

شرط چهارم منتظرین حضرت علاوه بر مقدمه ای که گفتیم یک شرط عملی هم لازم دارد:

شرط عملی:
در سوره کهف خداوند دو تا جریان را نقل می‌فرماید که خیلی باهم متفاوتند!
۱- داستان اصحاب کهف که از دنیا دست کشیدند
۲- داستان ذوالقرنین که تمام دنیا را بدست آورد.
خداوند می‌خواهد به ما بگوید تو که می‌خواهی در راه دین باشی اگر لازم باشد باید بتوانی تمام دنیا را رها کنی و اگر اقتضا کند باید بتوانی قصد کنی که تمام دنیا را بگیری. آیا می‌توانی این‌طور باشی؟ آیا این قدرتِ تصمیم گیری را در خودت می‌بینی؟ پایبند نداری؟ پایت به جایی بند نیست؟ یک گوسفند را که در طویله بسته‌اند تا وقتی کاه و جو و آبش آماده است می‌خورد و می‌خوابد و لذت می‌برد و متوجه پابندش نیست ولی وقتی درِ طویله را باز می‌کنند و می‌فهمد دنیای دیگری هم هست و می‌خواهد بیرون برود پایش گیر می‌کند و تازه می‌فهمد پابند دارد. خدا نکند که ما این‌جور باشیم. تا وقتی نان و آب و خانه و کار و حقوق و زن و زندگی به راه است لذت می‌بریم و شعار هم می‌دهیم که برویم جزو منتظرین حضرت شویم و چنین و چنان کنیم ولی وقتی در معرض امتحان واقع می شویم کم می آوریم.

✨قسمت شانزدهم ✨

چند نمونه
نه، این طور نیست، ما امتحان نشده‌ایم! اگر امتحان شویم… با در باز یا بسته‌ای روبرو شویم، آنجا معلوم می‌شود چه پایبندهایی داریم. خیلی‌ها در زمان ائمه تا مقداری فشار بهشان آمد از ائمه دست برداشتند. بعضی‌ها هم تا یک در بازی دیدند (مثل اصحاب امام مجتبی علیه السلام که معاویه برایشان پول فرستاد)، دیدند پایشان بند است و رفتند. پایشان بند پول بود. عمرسعد پایش بند حکومت ری بود. هرکسی پایش یک جوری بند است. اگر کسی بخواهد در مسیر اصحاب امام عصر ارواحنا فداه حرکت کند باید ببیند می‌تواند این پابندها را باز کند؟ پایبند ما چیست؟ کسی که دنیا را آن‌قدر بزرگ می‌بیند که تمام همتش دنیاست… این فرد یک بُعدی است، مثل کسی که در فصل بهار فقط بهار را می‌بیند و به به می‌گوید. (فکر می‌کند همه جا بهار است). اگر این فرد بالا برود و دیدِ به اصطلاح ماهواره‌ای پیدا کند، بهار و تابستان و پاییز و زمستان را با هم ببیند نظرش درباره دنیا عوض می‌شود. دیده‌اید بعضی‌ها زود گرم و زود سرد می‌شوند، تا خدا مقداری به او نعمت می‌دهد می‌گوید خدا مرا گرامی داشته است وقتی او را مبتلا می‌کند و روزی‌اش را تنگ می‌کند می‌گوید پروردگارم مرا خوار کرده است و فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ كَلَّا بَل لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ.
اینکه انسان گاهی گرم می‌شود و گاهی سرد می‌شود، با یک محبت خدا به اوج می‌رود با یک امتحان ذلیل می‌شود علتش این است که این روحیه را ندارد، این دید به اصطلاح ماهواره‌ای را ندارد که ببیند الان که غذا می‌خورد و سیر است، همسایه-اش گرسنه است و باید هوای آن بچه یتیم را هم داشته باشد دیدمان باز نیست دیدمان بسته است و فقط محدوده شکم خودمان را می‌بینیم. پایبندمان این است. پس برای یاوری حضرت نباید فقط ادعا کرد، بلکه دانست که پایبندها را هم باید کنار گذاشت.
اصحاب کهف پایبند نداشتند. خودمان را جای اصحاب کهف بگذاریم. چه کسی می‌تواند مثل آن‌ها باشد و یک‌دفعه از همه چیز دست بکشد؟ از زن و بچه، خانه و زندگی و چک و کار و مزرعه و… انشاءالله که همه‌مان این‌جوری باشیم یعنی باید بشویم. در واقع اصحاب امام زمان این‌جور صفاتی و این‌جور حالاتی و این‌جور آمادگی باید داشته باشند. حداقل تئوری‌اش را قبول داشته باشیم و انشاء الله آزمایشگاه هم که رفتیم سربلند بیرون خواهیم آمد. از طرف دیگر باید این آمادگی را داشته باشیم که اگر لازم باشد که تمام دنیا را بدست بیاوریم، بدست آوریم.

✨قسمت هفدهم ✨

توضیحی دیگر
این‌ها شرایط عمومی بود که باید اول تئوری‌اش را قبول بکنیم بعداً تا جایی که ممکن است به مرحله عمل درآوریم. پس شرط سوم این بود که هم قدرت تشخیص خواست حضرت را داشته باشیم و هم آن را قبول کنیم و هم نهایت تلاشمان را برای انجام اعمال صحیح اخلاقی بکنیم. شرط چهارم این بود که خودمان را با ظرفیت رسالت جهانی حضرت آماده کنیم. حضرت از ما نمی‌خواهند که لباس‌هایشان را بشوریم. این که ما نهایت آرزویمان این باشد که قد و بالای حضرت را ببینیم… (هرچند خیلی خوب است) ولی برای بحث یاوری اگر فقط این باشد ناقص است. دعای ندبه میدان دیدی که شیعیان حضرت باید نسبت به ایشان داشته باشند بیان می‌کند:
«خلقته لنا عصمه و ملاذا و جعلته للمومنین منا اماما»
خدایا تو ایشان را پناه ما، باعث به عصمت رسیدن ما و پاک شدن ما قرار دادی، و ایشان را امام بر ما مؤمنین قرار دادی.
کسی که می خواهد بدنبال حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه برود باید فکرش را به اندازه وسعت خواسته حضرت بالا ببرد، به اندازه خواسته حضرت به دلش وسعت بدهد، [به اندازه خواسته حضرت] خواسته داشته باشد، به این معنا، خواسته این‌جوری، خواسته وسیع، دل آماده، تا بتواند جزو منتظرین حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه انشاء الله قرار بگیرد. آری با هر محدودیتی باید مقابله کرد البته بعضی محدودیت‌ها را طبعاً انسان دارد (محدودیت‌های غریزی)، مثلاً انسان ذاتاً به آب یا خواب نیاز دارد یا نیاز جنسی دارد، نمی گوییم این ها را باید کاملاً قطع کند این‌ها وابستگی است.

✨قسمت هجدهم ✨

✔️ تفاوت دلبستگی با وابستگی
ولی اگر همین وابستگی ها تبدیل به دلبستگی شوند پایبند محسوب می شوند و باید باز کنیم ما درباره دنیا و آخرت توجیه اعتقادی هستیم ولی توجیه عملی نیستیم، یعنی همه‌مان می‌گوییم دنیا گذرا است و موقتی و پست است و اصل آخرت است، ولی عملاً به همین دنیای پست چسبیده‌ایم… واقعا کدام‌یک از ما این سخن پیغمبر اکرم را «در عمل» قبول داریم که فرمودند: مرگ مثل یک پلی است که انسان را از یک دنیای محدود و پَست به یک جای وسیع بی‌نهایت می‌رساند. اعمال ما در دنیا آن‌قدری که پیرامون کارهای دنیایی است برای کارهای آخرتی نیست. آن‌قدری که ما از کارهای دنیای مان حساب می‌کشیم و حواسمان به حساب امور دنیا هست، برای آخرتمان این‌جور نیستیم. ممکن است با یک تاکسی به خاطر صد تومان دست به یقه شویم. آیا واقعا همین دقت را در اقامه نمازمان داریم؟ برای حساب سال و خمس و زکاتمان داریم؟ برای صله رحممان داریم؟ برای اینکه واکنشی نسبت به اقوام عمل نکنیم داریم؟ مثلاً کسی با شما قطع ارتباط کرده، شما قطع نکن، اگر او فاسق است، گناهکار است، شما که نیستی با او صله رحم کن. اگر عملاً نمی‌شود کاری کنید که با او ارتباط داشته باشید، اگر در دلتان حسرتش باشد که کاش می‌شد با او ارتباط داشته باشم و کاش به راه راست هدایت می‌شد این هم خیلی خوب است خدا در قرآن به ما یاد می‌دهد که بگوییم اهدنا الصراط المستقیم نه اینکه اهدنی الصراط المستقیم. خدایا ما را به صراط مستقیم هدایت کن. یعنی وقتی یک مؤمن بهترین کار دنیا و آخرتش را دارد انجام می‌دهد یعنی نماز می‌خواند یاد داده اند که دیگر مومنین را هم در دعا شریک کند (خدا یادمان داده که به صورت جمع بیان کنیم). پس هدایت مؤمنین را ما باید در محدوده کارهایمان قرار بدهیم و هدایت دوستان برایمان مهم باشد. بوسیله امر به معروف و نهی از منکر، بوسیله اعمال خوب خودمان (کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم).
آن‌قدری که برای دنیا (که از بین رفتنی است) مته به خشخاش می‌گذاریم و دقیق هستیم که چیزی از اموال دنیا از دستمان نرود، آیا به همین اندازه برای معنویات، برای آخرت (که ماندنی است) دل می‌سوزانیم؟
همه ما برای امام حسین علیه السلام مجالس عزا برپا می‌کنیم و اظهار حسرت برای یاری می کنیم در حالی که دست یاری‌مان ظاهراً به ایشان نمی‌رسد، ولی برای کسی که دست یاری‌مان به او می‌رسد (امام عصر ارواحنا فداه) اصلاً همتی نمی کنیم؟
وقتی به امام حسین علیه السلام می‌گوییم «یا لیتنی کنا معک»، زبان حال امام حسین علیه السلام این است که: خوب، می‌خواهی با من باشی؟ فرزندم هست، برو با امام زمانت باش. نه اینکه برو با او بجنگ، تویی که ربا می‌گیری یا ربا می‌خوری علیه امام زمان شمشیر برداشته‌ای یا دروغ می‌گویی یا غیبت می‌کنی و تهمت می‌زنی، داری بد می‌کنی با امام زمان.

✨قسمت نوزدهم ✨

✔️ منتظر بمانیم تا یاور شویم
اگر توانستیم علم به این مطالب پیدا کنیم و عملاً شروع کردیم، می شویم منتظر. یک بخش از صفات «منتظر» فهمیدن این شرایط و آگاهی از آن ها است. منتظر این شرایط عمومی را دارد و آماده است که هر چه وظیفه اش باشد عمل کند. اصحاب کهف باشم؟ چشم، ذوالقرنین باشم؟ چشم، از دنیا دست بکشم؟ چشم (از همه دنیا گذشته) به وسعت کره زمین تلاش کنم؟ چشم.
برای هر کارِ لازم تصمیم قاطع می گیرد، این می‌شود منتظر. خداوند در قرآن در چند جا خودش را جزو منتظرین قرار می‌دهد. (انی معکم من المنتظرین). شما هم بیایید منتظر شوید، انسان باید این‌قدر دیدش بزرگ باشد که دنیا را به اندازه خودش ببیند. دنیا خیلی خیلی کوچک و پست است. ما آمده‌ایم در لاک دنیا (مثل مورچه‌ای که داخل پوست گردویی برود و ‌بگوید چه دنیای وسیعی! اگر این مورچه از پوست گردو بیرون بیاید و از آن بالا پوست گردو را ببیند می‌گوید: چقدر کوچک است!) حقیقت دنیا از آن گردو هم کوچک‌تر است. مگر اینکه انسان بوسیله دنیا کسب آخرت و معنویات و حقایق بکند. دنیا پله‌ای است برای رسیدن به بالا، نه اینکه روی این بنشینی و مشغول گردو خوردن و جمع‌کردن مال دنیا شوی. چرا هی این گوشی را عوض می‌کنی، چرا هی این ماشین را عوض می‌کنی؟ چرا خودت را مقروض می‌کنی که خانه بهتر بگیری. نمی‌گویم انسان دنبال خانه و ماشین و مال نباشد ولی اگر به خاطر این‌ها قرار است از هدفش باز بماند بهتر است که نباشد. به اندازه‌ای دنبال این چیزها باشید که شما را از هدفتان باز ندارد. اگر هرکدام از خواسته‌های دنیایی یک درصدی انسان را از آن هدف اصلی باز بدارد، دیگر نمی‌تواند به هدفش برسد. از یک طرف ادعا می‌کند که می‌خواهم جزو یاوران امام زمان علیه السلام باشم و از آن طرف کارهای این‌گونه هم می‌کند. حالا اگر کسی ادعا نکند و دنبال دنیا باشد، خُب باشد.
می‌گوید «خدا در قرآن گفته: قُل مَن حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی أَخرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزقِ، خدا گفته استفاده کن.»…. خُب استفاده کن، این‌قدر استفاده کن که خفه شوی. تو، هم می‌خواهی این بار رسالت امام عصر ارواحنافداه را برداری و هم از تمام حلال‌ها استفاده کنی؟ بالاخره می‌خواهی چه کار کنی؟ اینوری هستی یا آنوری؟ هرکدام از این خواسته‌های دنیایی یک درصدی از وقت و سرعت تو را بگیرد، تو به مقصد نمی‌رسی. مثلاً یک خانه‌ای بگیری و خودت را مقروض کنی که مجبور شوی شبانه‌روز کار کنی. نمی‌گویم کسی خانه نخرد، چرا بخرد، یک وقتی لازم است و اصلاً برنامه‌ها هم جور می‌شود که او خانه بخرد و حضرت هم صلاح می‌دانند… تا جائیکه منافات نداشته باشد، اگر منافات داشته باشد، آره نخر. مجبور شوی آن‌قدر کار کنی که نمازهای صبحت هم قضا شود… به گناه و معصیت هم بیافتی… چنین فردی را امام زمان علیه السلام نمی پذیرند.

✨قسمت بیستم ✨

✔️ زنده شویم
اگر بتوانیم چهار شرط ذکر شده را قلباً قبول کنیم و خود را آماده پذیرش و انجامش نمائیم، اثرش این است که در جایگاهی قرار می‌گیریم که دنیا را جور دیگری می‌بینیم، مثل چهار تا پله است که از آن‌ها بالا برویم و به پشت بام دنیا برسیم وقتی به آنجا برسیم دنیا را جور دیگری می‌بینیم و برداشتمان عوض می‌شود.
وقتی حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام می‌فرماید: مرگ در نظر من «احلی من العسل» است برای این است که بر بام دنیا ایستاده است و دنیا را خیلی کوچک می‌بیند. خداوند در قرآن دنیا را متاع می‌نامد یعنی یک چیز اندک و موقت. حقیقت دنیا این است، ما چون خیلی غرقش شدیم… (یک کسی آب دهان انداخت روی مورچه، مورچه گفت دنیا را آب برد، چون مورچه کوچک است) ما اگر کوچک باشیم آن‌قدری که مقهور دنیا باشیم، تحت تأثیر دنیا باشیم، دنیا را خیلی با عظمت و بزرگ می‌بینیم. ولی اگر بزرگ شویم و بر بام دنیا بایستیم و عظمت پیدا کنیم دیگر دنیا را بزرگ نمی‌بینیم، دیدمان اگر حقیقت بین شود دنیا را به اندازه خودش می بینیم، راه عظمت این است: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ ای مؤمنین حرف خدا و پیغمبر را اجابت کنید إِذا دَعاكُمْ لِما یُحْیِیكُمْ وقتی که شما را می‌خوانند به آن چیزی که شما را حیات می‌دهد، می‌گویید ما که زنده‌ایم…، ما زنده‌ایم؟ کجا زنده‌ایم؟ خداوند به دنیا متاع می‌گوید و از آن طرف می‌گوید ان الدار الآخره لهی الحیوان حیات واقعی در آخرت است، لذا پایین تر از آن ارزش ندارد.

✨قسمت بیست و یکم✨

✔️ مافوق همه فوقها
علی بن ابراهیم مهزیار کیست؟ او کسی است که خدمت امام زمان رسیده است!! چه فایده؟… خیلی ارزش دارد خدمت امام زمان رسیدن، شکی نیست، ولی مبحث یاوری امام زمان مافوق این مباحث است. علی بن ابراهیم مهزیار از علما بود، بیست مرتبه به حج می‌رود (آن هم با سختی‌هایی که قدیم داشت) به امید دیدار حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه. (جایگاه ملاقات به خودی خود خیلی بالاست ولی در مقایسه با مبحث یاوری حضرت پایینتر از آن است. چه خدمت امام زمان برسی و چه نرسی تو یار امام زمان باش.) وقتی بار بیستم خدمت امام زمان رسید و عرض کرد من خیلی دوست داشتم (مثلاً) خدمتتان برسم، حضرت فرمودند: من شبانه‌روز منتظرت بودم تصور کرد منظور حضرت رسیدن به خدمتشان است لذا گفت آقا من راه را بلد نبودم، من بیست مرتبه آمدم که شما را پیدا کنم (خیلی عجیب است، به رد و بدل شدن جملات دقت کنید…) حضرت مثلاً نفرمودند آره صلاح نبود تو خدمت من برسی. اگر این‌طور می‌فرمودند بدین معنی بود که منظور حضرت همان بود که او فکر کرده بود و نیز تایید کاری بود که کرده بود (۲۰ مرتبه رفتن به حج ) یعنی تو راه را درست میآمدی ولی من صلاح ندانستم تو خدمت من برسی. ولی این‌طور نفرمودند، بلکه فرمودند: بل کَثّرتُکُمُ الاموال شما دنبال زیاد کردن مالهایتان هستید (حالا او بیست مرتبه آمده است ولی حضرت می‌فرمایند: نه، این‌جوری که می‌گویی نیست، یعنی آنچه برای تو لازم است دنبالش باشی ۲۰ مرتبه حج آمدن برای تشرف نیست، مهمترین وظیفه تو که شیعه هستی و باید محور اصلی در زندگیات باشد کوشش در امام زمانی شدن، گام نهادن به پله انتظار و سعی در کسب صفات یاوران است .

✨قسمت بیست و دوم✨

✔️ مافوق همه فوقها
اگر کسی بخواهد بر بام دنیا بایستد، یاور امام زمان بشود، باید محور زندگی‌اش همین جهت باشد نه هیچ چیز دیگر، حتی تشرف به خدمت حضرت باید تحت الشعاع این قرار گیرد تا چه رسد به این که دنیا حواسش را بخواهد به خود جلب کند. نمی‌گوییم تقدیر معیشت نکند، کار نکند، نمی‌شود کار نکرد، زندگی خرج دارد و باید کار بکند، هر کاری هم که حلال باشد و زیاد درآمد داشته باشد هیچ اشکالی ندارد، انجام بدهد…

ولی همان موقع هم که بیشترین کار را می‌کند اگر در فکرش این کار کردن اولویت داشته باشد بر آن بام دنیا که نیست، پایین افتاده نه بر بالای بام، اصل باید آن باشد. معلوم می‌شود علی بن ابراهیم مهزیار اصل را آن قرار نداده است. اصل را بر یاوری حضرت قرار نداده است. لذا بیست مرتبه می‌رود که قد و بالای آقا را ببیند. توبیخ نمی‌کنیم… جایش را تعیین می‌کنیم. جایش، (درجه‌اش) اینجاست… جایش دیدن قد و بالای آقاست. خیلی ارزش دارد، خیلی خوب است ولی بهتر از بام دنیا که نیست…، بالاتر از این نیست که انسان حقیقت دنیا را بفهمد و بداند که اینجا چه کار باید بکند؟ چکار می‌خواهد بکند؟ اصل کارمان چیست؟ نه اینکه همه افراد این کار را می‌خواهند بکنند، نه، ممکن است خیلی‌ها نخواهند این کار را بکنند، اصلاً نمی‌خواهند یاری امام زمان کنند، مگر زور است! می‌خواهد زندگی‌اش را بکند، می‌خواهد نان حلالی در بیاورد، گناه نکند، در مسیر خودش برود، پاکیزه زندگی بکند، جزو عوام از شیعیان باشد، هیچ اشکالی ندارد. مادر مبحث خودمان که یاوران حضرت ولی‌عصر چه صفاتی دارند و جزو یاوران حضرت شدن چه شرایطی دارد مجبوریم این حرف‌ها را بگوییم. یعنی اگر کسی بخواهد اینجا قرار بگیرد این خصوصیات را باید داشته باشد.

اگر دقت کنید میبینید تفاوت دیدگاه افراد نسبت به دنیا با هم دیگر فرق می‌کند. دیدگاه حضرت یعقوب به دنیا چیست؟ دید بچه‌هایش چیست؟ حضرت یوسف را می‌خواهند با خودشان ببرند ببینید چه تعبیر لطیفی خداوند در قرآن بکار میبرد، حالا شاید این‌طوری نگفته‌اند ولی خدا حقیقت را این‌جوری می‌گوید: أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ یوسف را فردا با ما بفرست تا بچرد و بازی کند. دیدگاهشان را خدا دارد به ما نشان می‌دهد. یرتع برای چهارپا می‌گویند (که در مراتع می‌چرد) یلعب هم که بازی است. یوسف را با ما بفرست که یک کمی بخورد، چاق شود… یعنی تمام فکرشان این است. سطح فکر ما چقدر است، سطح دید ما چقدر است؟ سطح خواسته ما چقدر است؟ اگر بخواهیم از یاوران حضرت باشیم باید خواسته‌مان را از سطح عوام بالاتر ببریم و با خواسته حضرت تطبیق بدهیم. معیار و شاخص خواست امام علیه السلام است.

 

✨قسمت بیست و سوم✨

? خلاصه فصل اول (شرایط منتظران در گام اول)
شیعیانی که بخواهند از سطح عوام جدا و به خواص بپیوندند، امام زمانی شوند و مسیری بروند که جزو اصحاب (یاوران) حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه گردند ابتدا باید جزو منتظرین شوند، منتظرین لازم است در گام اول به ۴ شرط معتقد شده و اعمالشان را براین محور شروع کنند:

✔️شرط اول: در زمان غیبت باید جزو یاوران شد.
علم و یقین به اینکه در زمان غیبت باید جزو یاوران امام زمان ارواحنافداه شد و لازم نیست ظهور شود تا جزو یاوران ایشان شویم.
کسانی که در زمان غیبت جزو یاران حضرت می‌شوند بهتر از کسانی هستند که در زمان ظهور این چنین می‌شوند یا حداقل فرقی ندارند. لذا نباید سرجایمان بنشینیم تا ظهور شود و بعداً کاری انجام دهیم، قبل از ظهور نیاز بیشتری به یاوری حضرت است.

✔️شرط دوم: همراهی ظاهری، شرط یاوری نیست. 
علم و یقین به اینکه: برای اینکه جزو یاوران حضرت باشیم لازم نیست که حتماً با حضرت باشیم یا حضرت را دیده باشیم.
هم صحبت بودن دو نفر باهم دلیل بر سنخیت روحی آن دو نیست. لذا هم‌صحبتی کسی با بزرگی فضیلتی برای او محسوب نمی‌شود. باید محبت به حضرت داشته باشیم ولی نباید توقع ملاقات داشته باشیم.

 

✨قسمت بیست و چهارم✨

 

✔️شرط سوم: تصمیم به اجرای توقع حضرت در خود
مطابق برخی روایات اگر بخواهیم جزو منتظرین امام زمان علیه السلام شویم لازم است اعمالی مطابق با ورع و محاسن اخلاق انجام دهیم و خود را به انجام همیشگی آن عادت دهیم، برای این کار لازم است ابتدا توقع و خواست حضرت را از خودمان بدانیم و به آن‌ها عمل کنیم و آنها را در خودمان ایجاد کنیم. بدانیم چه نحوه ی عمل از ما میخواهند؟ چگونه فکر کنیم؟ چه عقیده ای داشته باشیم؟

✔️شرط چهارم: آمادگی با ظرفیت رسالت جهانی
پس از اطلاع از توقع و خواست حضرت، برای عمل به آنچه علم پیدا کرده ایم یک آمادگی به اندازه رسالتی به وسعت جهان (کره زمین) در خود ایجاد کنیم.
وقتی این شرط محقق میشود که کسب صفات اصحاب (یاوران) مهمتر از تقاضا و شوق تشرف به محضرشان باشد.
علت توبیخ علی بن ابراهیم مهزیار همین بود که توقّع حضرت را در این جهت برآورده نکرده بود.

✨برگرفته از کتاب ویژگی های یاوران ظهور✨